ما بزرگ شدهایم، اما گوشهای از وجودمان دخترکی تشنهی جست و خیز و شیطنت را پنهان کردهایم.
هنوز هم وقتی از کنار مزونهای لباس عروس رد میشویم، دلمان ضعف میرود و کاملا خام و کودکانه تصور میکنیم؛ که پوشیدن این لباس، یک رؤیای بزرگ و زیباست. هنوز هم دوست داریم ملاحظهی سنمان را نکنند و بهجای عطر و روسری، برایمان عروسک بگیرند، و اگر تعارف نداشته باشیم، بدمان نمیآید گوشهای بدون دغدغه بنشینیم، همبازیِ بچهها شویم و با وسایل پلاستیکیِ رنگی، چای دم کنیم و غذا درست کنیم و مهمانیهای خیالی بگیریم.
ما بزرگ شدهایم، ولی روحمان دخترکی کوچک و پر شر و شور مانده که جایی دور از چشم آدمها، در کوچه پسکوچههای بنبست و سردرگم ذهنمان، معصومانه و با چشمان اشکآلوده ایستاده، عروسکش را بغل گرفته و منتظر است ما هر از گاهی برگردیم و با او بازی کنیم.
بر نمیگردیم که دلگیریم،
بر نمیگردیم که غمگینیم،
بر نمیگردیم که حالمان خوب نیست...
#نرگس_صرافیان_طوفان #پاریس_برست#نان_خامه_ای#دسر#کرم_کارامل#میوه_خشک#زردآلو_خشک#شلیل_خشک#میوه_آرایی#زندگی#عشق
...